jm
mdja
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای علی لهراسبی به نام دلنوازان. این آهنگ تیتراژ پایانی سریال دلنوازان بوده که هم اکنون از شبکه سوم سیما در حال پخش است. تنظیم کننده این اثر نیز بهروز صفاریان می باشد. هم اکنون میتوانید این آهنگ شنیدنی را با کیفیت اورجینال از دانلودها دریافت کنید.

 



منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja
مدل لباس مجلسی دخترانه جدید 2012


عکس های در اندازه سئو شده می باشند . برای مشاهده در اندازه واقعی HD ان ها را در صفحه ای جداگانه باز کنید

منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja
                                        


به ادامه مطلب بروید


منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja
مدل لباس عروس بسیار شیک 2012



عکس ها سئو شده می باشند . برای مشاهده در اندازه واقعی HD انها رو تو صفحه ای جدا باز کنید


به ادا مه مطلب بروید


((شامل 9 عکس))


منبع : http://soomy.rozblog.com]]>

"آشواریا رای" دختر شایسته جهان در سال 1994 و برنده تاج چندین دوره مسابقات ملکه زیبایی هندوستان است . او یک ستاره موفق در بالیوود و عروس یکی از محبوب ترین خانواده های هندی است. او در چندین فیلم هالیوودی هم ایفای نقش کرده است که همین امر شهرت جهانی وی را سبب شده است .

تیتر خبر : اضافه وزن و اندام غیرحرفه ای آشواریا رای خبرساز شد +عکس

"آشواریا" اکنون 38 ساله است و اخیرا صاحب یک فرزند دختر شده است . از زمان بدنیا آمدن فرزندش در نوامبر سال گذشته او نشان داده است که علاقه ای به وزن کم کردن بعد از بارداری ندارد.

تیتر خبر : اضافه وزن و اندام غیرحرفه ای آشواریا رای خبرساز شد +عکس

وی که علاوه بر همه اینها یک مدل موفق نیز بوده است از این مسئله دفاع کرده و میگوید: میخواهد از مادر بودن لذت ببرد ، البته حضور او به همراه همسرش در جشنواره کن در هفته گذشته باعث تعجب و انتقاد شدید هوادارنش شد . هواداران او صراحتا اعلام کرده اند اندام غیرمعقول و غیر حرفه ای او را قبول ندارند و معتقدند شخیت محبوبشان هرچه سریعتر باید به دوران اوج بازگردد. آنها میگویند او یک سوپر استار محبوب و فوق العاده مشهور است و در سینمای بالیوود حرف اول را میزند او باید از آنجلینا جولی و ویکتوریا بکهام در مورد تناسب اندام الگو بگیرد.


منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja
لباس عروسی که کریستین دیور طراحی کرد


لباس عروس ثریا که در عکس مشاهده می شود، توسط کریستین دیور طراحی شده و پس از مرگ ثریا در یک حراجی در پاریس به قیمت یک میلیون و دویست هزار دلار فروخته شد.

منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja

ابستان رو به اتمام بود و پاییز کم کم چهره ی زرد خود را نشان می داد . قبل از دریافت اولین نامه از ماکان ٬ دختر مرضیه خانم که زهرا نام داشت به اتاقم احضار کردم . نمی دانستم چگونه سر صحبت را با او باز کنم که نسبت به نامه هایم مشکوک نشود . ناگهان فکری به مغزم رسید که نکند یکی از نامه هایم به دست پدر یا مادر بیفتد ٬ چون تا آن هنگام از هیچ کس نامه ای دریافت نکرده بودم و پی بردن پدر به این مسئله برایم مشکل ساز بود .


در ادامه مطلب دنبال کنید



منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja


زمان خداحافظی فرا رسید . ناصرخان ماکان را به تهران می برد . و من و مهتا هم به پیشنهادش با او همراه شدیم تا زمان برگشت تنها نباشد . در تمام طول راه من هیچ حرفی نزدم . زیرا از شدت اندوه رمق حرف زدن نداشتم . ماکان نیز سکوت اختیار کرده بود و فقط به سوالات ناصرخان جواب های کوتاه می داد . نگاهش دائما به نقطه ای خیره بود . انگار او هم از طعم تلخ جدایی مان در بدو آشنایی بیزار بود .


در ادامه مطلب دنبال کنید


منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja




در نزدیکی ایوان دایه را دست به کمر دیدم . جلو آمد و گفت : ای خانم جان کجایی ؟ ناهار را کشیده ایم . راستی سروان کو ؟

با لکنت گفتم : چه می دانم ؟ مگر با من بوده ؟ حتما همین اطراف است .

دایه نگاهی به چهره ام انداخت و به صورتش ضربه ای زد . خدا مرگم بدهد انگار تب دارید خانم جان .

با سادگی او خندیدم . نه دایه جان چه تبی ؟ آن هم وسط تابستان ؟ خسته ی راهم .

دایه دستی به پیشانی ام زد و گفت : داغی مادر . تو رو خدا مریض نشو وگرنه عصری باید به تهران برگردیم .


در ادامه مطلب دنبال کنید


منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : dmja




دو ماه از عروسی مهتا می گذشت رفتن او باعث شده بود که احساس تنهایی بر من غالب شود و بیشتر اوقاتم را صرف نواختن پیانو و خواندن کتاب کنم . روز ها به سرعت طی می شد و هر روز نظرم نسبت به زندگی تغییر می کرد . گاهی اوقات به مهتا سر می زدم و کتاب های جدید را که به دستم می رسید به او امانت می دادم . مهتا مثل من عاشق کتاب نبود ٬ ولی به قول خودش در تنهایی غنیمت بود . یک روز عصر به اتفاق دایه به دیدن مهتا رفتیم . صحبت از ازدواج من به میان آمد . مهتا با دلسوزی به من نگته کرد و گفت : دیبا جان تو کی می خواهی سر و سامان بگیری ؟ فکر نمی کنی خیلی دیر شده ؟ تو حالا ۱۸ سال داری و در خانواده ی ما هیچ دختری تا این سن مجرد نمانده است . همه در سنین پایین به خانه ی بخت رفته اند ٬ اما انگار تو هم مانند خواهر کوچک زن دایی خشایار می خواهی هیچوقت سر خانه زندگی ات نروی . دختر٬ می دانی مردم پشت سرت حرف خواهند زد ؟ به فکر آبرویمان باش .


در ادامه مطلب دنبال کنید


منبع : http://soomy.rozblog.com]]>
پيوندها
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان jm و آدرس mortezagh2045.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 2094
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1